داستان تواضع
داستان بلند و پر فراز و نشیب ما، از یه حجره کوچیک و جمع و جور شروع شد. یه حجره پر از صفا و البته پر از آجیل! این حجره کوچیک آجیل فروشی، اسمش شد تواضع و از همون موقع قصه ما شروع شد… حاج علی صاحب حجره به صفا و صمیمیت و کیفیت محصولاتش شناخته شده بود و مردم دوسش داشتن. بعدها خشکبار تواضع توسط حاج جلیل تا پایتخت رفت و اونجا حسابی برای خودش برو بیایی راه انداخت!
مردم از سراسر کشور، وقتی راهشون به پایتخت میخورد، میرفتن و از فروشگاه تواضع خرید میکردن و به دوستا و آشناهاشون معرفیش میکردن؛ یا اینکه برای فامیلاشون، اونور آب سوغاتی و خشکبار میفرستادن. یواش یواش راه توریست ها هم به فروشگاه باز شد و ما به این فکر افتادیم که حالا که یه عالمه هم وطن تو خارج داریم و گردشگرا هم محصولاتمون رو دوست دارن، پس چرا کار رو براشون راحت تر نکنیم؟!
بذارین داستانو کلی خلاصه کنم که از سختی ها و دردسرای این راه سرتون درد نیاد! اما به هر ترتیبی بود و بعد از کلی تجربه کردن و گذروندن مشکلات، بالاخره ما تنها شعبه رسمی تواضع در خارج از کشور رو به عشق شما برپا کردیم. تا دلتون تنگ نشه واسه خوراکیای سنتی و آجیلای خوش طعم و رنگ وطنی. تا دوتا کلیک کنین و بسته هاتون تند و سریع به دستتون برسه و ما از خوشحالیتون قند تو دلمون آب شه!
دوستای ما این قصه شیرین و طولانی رو که ۱۰۹ سال طول کشیده و تو چند خط خلاصه ش کردیم، براتون تو یه انیمیشن بامزه آماده کردن. از همون قدیم ندیما و حجره کوچیک آجیل فروشی، تا امروز و وبسایت و پست بسته ها به سرتاسر دنیا! این انیمیشن زیبا رو از این لینک میتونین ببینین: