مردم باستان سنت ها و جشن های بسیار زیبا و متعددی داشتن. یکی از اون جشن های خیلی مهم و بزرگ ما جشن مهرگان بود. هنوز هم این جشن تو خیلی از جاها برگزار میشه، هرچند متاسفانه مثل قدیما رایج نیست. میگن جشن مهرگان به مناسبت شکست ضحاک و به تخت نشستن فریدون برگزار شده، و بعضی هم میگن که وقتی روز و شب به اعتدال میرسن و زمانشون با هم مساوی میشه، مهرگان رو جشن میگیرن. در هر صورت این جشن تو مهرماه و با شروع پاییز برگزار میشه.
فرخی سیستانی درمورد مهرگان اینطور میگه:
مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای
تا کجا پر زند امسال و کجا دارد رای
جشن مهرگان از ۱۶ مهر آغاز میشد و تا ۲۱ مهر ادامه داشت. تو این مدت پادشاه برای مردم سفره غذا و شادی پهن میکرد. حرف مردم رو میشنید و نصیحت بزرگان رو گوش میکرد. مردم به جشن و رقص و پایکوبی میپرداختن، به هم هدیه میدادن و به استقبال پاییز میرفتن. خونه هاشون رو تمیز میکردن، جلوی خونه ها رو آبپاشی میکردن، به دیدن هم میرفتن و با شعر و موسیقی مهرگان رو جشن میگرفتن.
میگن که مهرگان موسیقی مخصوص خودش رو هم داشته، اما امروزه از نوع و جزییاتش اطلاعی در دست نیست. تو این جشن گرد آتشدان، سفره یا خوان مهرگانی پهن میکردن. میوه و شیرینی و شربت و خوراکی های مختلف روش میذاشتن. رنگ سفره ارغوانی بود و پوشیدن لباس به همین رنگ تو این روز رایج بود. آجیلی از هفت نوع خشکبار و آشی از هفت نوع غله سر سفره میذاشتن. کاسه ای پر از آب و برگ گلها، شاخه درختان خوشبو، سرمه دان و آینه و اسفند و عود سر سفره میذاشتن.
چی شد و چجوری شد که ما سنت های به این قشنگی رو فراموش کردیم، میتونه قصه حسین کرد شبستری بشه! اما از جشنی که اندازه نوروز مهم بوده، امروزه کمتر کسی خبر داره. جشن ها و سنت ها ریشه های ما هستن. نذاریم این ریشه ها از فراموشی و بی مهری بخشکن. مهر سنت ماست و آیین ما…