داستان سیزده بدر
روز سیزدهم فروردین، ما پا میشیم بساط تفریح و بازی و شادی رو میبریم تو طبیعت و یک روز رو با طبیعت و تو هوای خوش و کنار سبزه و رود و جنگل سر میکنیم. روزی که برای ما و توی فرهنگ و سنت های قدیمی ما خیلی مهمه و بازمانده رسوم زیبای ماست. اعتقادی که به اشتباه رایج شده، اینه که سیزده رو بدر میکردن تا نحسی سیزده دامن آدما رو نگیره! اما به نظرتون با توجه به جشن هایی که در ستایش طبیعت و نعمت ها و زیبایی ها داشتیم، همچین چیزی ممکنه؟!
تو فرهنگ ما هیچکدوم از روزهای سال، “نحس”، “بدیمن” و یا “شوم” شمرده نشده. هرکدوم از روزهای هفته و ماه، نام های زیبا و در رابطه با یکی از مظاهر طبیعت یا یزدان دارن. روز سیزدهم هر ماه خورشیدی، “تیر روز” نام داره که از آنِ “ستاره تیشتر”، ستاره باران آوره. گذشتگان ما از روی خجستگی این روز رو برای نخستین جشن تیرگان سال انتخاب کردن.
اگه فرهنگ و تاریخ و نوشته های قدیمی رو بررسی کنیم، میبینیم که تنها چیزی که درمورد عدد سیزده به بدی یاد شده، فقط خاصیت بخش ناپذیری اون هست! جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزدهم از نوروز رو تو دشت و صحرای سبز و خرم، خیمه برپا میکرد و بار عام میداد.
جمشید این کار رو چندین سال متوالی انجام داد و بالاخره این کار به عنوان یه سنت و آیین دراومد و از اون موقع مردم هم هرسال این کار رو انجام دادن. روز سیزدهم فروردین، یا همون سیزده بدر، مردم به دشت و کوه و صحرا میرفتن و خارج از خونه، کنار چشمه و تو دامن طبیعت روزشون رو سر میکردن.
بعدها رسم آش پختن، سبزه گره زدن و … هم به رسوم زیبای این روز اضافه شد و نوعی همراهی و گردهمایی بزرگ ایجاد شد که یه جورایی شبیه بزرگترین پیک نیک دسته جمعی آدماست! آدما کنار هم انواع فعالیت ها رو برای سرگرمی، آماده کردن غذا و یا تهیه آتیش انجام میدن و هرسال رسم زیبای حفاظت از طبیعت هم بهتر و بیشتر انجام میشه. این روز زیبا تو تقویم هم “روز طبیعت” نام گرفت و تا به امروز سنت قشنگمون ادامه داره.