همه چیز درباره شب یلدا، بلند ترین شب سال
شب یلدا، بلندترین شب ساله و از زمان های خیلی دور تو فرهنگ ما جایگاه ویژه ای پیدا کرده. یلدا از لحظه ای شروع می شه که خورشید طولانی ترین شب های سال رو پشت سر میذاره و کم کم به سمت روزهای طولانی تر و شب های کوتاه تر حرکت می کنه. مردم قدیم این شب رو مهم می دونستن چون باور داشتن که با طلوع خورشید بعد از یلدا، تاریکی و سرما شکست می خوره و نور و زندگی دوباره به زمین برمی گرده. شب یلدا رو تو زبان گفتاری و صمیمانه، شب چله هم میگن.
یلدا رسومات خاص خودشو داره که هرکدوم لطف و صفای به خصوصی دارن. از خوراکی ها و خوردنی های مخصوص شب زنده داری، تا شعر خوانی و شراب و فال حافظ گرفتن. بیاین رسومات و باورها در این شب قشنگ رو با هم مرور کنیم:
دورهمی های شب یلدا
یکی از رسم های قدیمی شب یلدا، جمع شدن خانواده ها دور همدیگه ست. تو این شب، فال حافظ می گیرن، قصه ها و خاطره های قدیمی رو تعریف می کنن و با میوه و آجیل از خودشون پذیرایی می کنن. هندونه، که یکی از میوه های اصلی شب یلداست، نماد خورشیده؛ قرمز و گرد، انگار که خورشید رو به خونه هاشون میارن تا گرما و روشنایی رو به یادشون بیاره. استفاده از رنگ های سرخ و رنگهای مرتبط با خورشید مثل نارنجی و زرد هم مرسومه. گرچه سرخ محبوب ترین رنگ شب چله ست.
باورهای قدیمی: شب یلدا و پیروزی نور بر تاریکی
این سنت ریشه در باورهای قدیمی مردم داره؛ گذشتگان ما به درستی خورشید رو منبع حیات و انرژی می دونستن، و در نبودش احساس ترس از دست دادن این منبع حیات بیشتر میشد. برای همین، یلدا رو فرصتی می دونستن که نور رو زنده نگه دارن، خورشید رو تشویق به بازگشت کنن، و تاریکی شب طولانی رو شکست بدن. با دورهمی و شادی تو این شب، انرژی و امیدی تازه برای روزهای روشن و پر از زندگی پیدا می کردن.
خوراکی های شب یلدا: میوه ها و آجیل های نمادین
- آجیل: آجیل شب یلدا شامل پسته، بادام، فندق، گردو و تخمه می شه که نمادی از فراوانی و برکت هستن. هرکدوم از این مغزها تو فرهنگ ما نشونه ای از نعمت و سلامتی دارن و این شب، اعضای خانواده با خوردن آجیل هم شب زنده داری میکنن و هم برای فراوانی و شادی دعا می کنن.
- میوه های خشک: میوه های خشک هم بخشی از خوراکی های شب یلداست؛ مثل کشمش، توت خشک، خرما و انجیر. این میوه ها به دلیل طعم شیرین و ماندگاری بالا همیشه تو سفره یلدایی جا دارن و به نوعی یادآور تابستون و روزای پر از برکته.
- شیرینی: شیرینی ها هم تو شب یلدا جایگاه خاصی دارن؛ مثل نقل، باسلوق و شیرینی های سنتی که این شب رو به یه خاطره شیرین و به یادماندنی تبدیل می کنن. این شیرینی ها، نمادی از شادی و لحظات شیرینی هستن که خانواده ها کنار هم سپری می کنن.
شب یلدا در شاهنامه
فردوسی تو شاهنامه به شب یلدا یا همون شب چله اشاره داره که با شخصیت اورمزد (هرمز اول) همراه شده؛ اورمزد یکی از پادشاهان ساسانی بود که به دادگری و آزاداندیشی شهره بود. توی دوران حکومت کوتاه اما پربارش، مردم با ادیان مختلف از مسیحیت گرفته تا بودایی، در آرامش کنار هم زندگی میکردن و عقایدشون رو آزادانه بیان میکردن. وقتی اورمزد تو بستر مرگ وصیت هاش رو به بهرام می گفت، به شب چله اشاره کرد و از گذرایی زندگی و اهمیت مهربونی، خرد، و شکیبایی گفت:
شب اورمزد آمد از ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می
اینجا “شب اورمزد” به معنای خدای آفرینش و آغاز ماه دی بوده، که توی گاه شمار جلالی به همون شب یلدا اشاره می کنه. فردوسی درباره شب یلدا در شاهنامه یادآوری می کنه که تو این شب باید به دور از کار و گرفتاری ها، به شادی و جشن بپردازیم.
فال حافظ شب یلدا: شعر و شب و راز
فال حافظ شب یلدا یه رسم خیلی محبوب و پرمعناست که خیلی از خانواده ها در این شب انجام میدن. بعد از اینکه همه دور هم جمع می شن و سفره یلدا رو آماده میکنن، کسی که میخواد فال بگیره نیت میکنه و معمولا یک بزرگتر که با اشعار حافظ آشناست، دیوان حافظ رو باز می کنه. این رسم بر اساس این اعتقاد هست که هر غزلی که به طور تصادفی انتخاب بشه، می تونه راهنمایی برای نیت فرد باشه و حتی گاهی به سوالات درونی اش جواب بده.
خواندن این اشعار پر از حکمت و اندیشه های شاعرانه ی حافظ، به نوعی باعث میشه شب یلدا از یه دورهمی ساده فراتر بره. فال حافظ گرفتن نه تنها صمیمیت و شادی رو به جمع میاره، بلکه فرصتی برای فکر کردن به زندگی و احوال درونی هم هست. بزرگان خانواده یا کسانی که با معانی اشعار حافظ آشنا هستن، تفسیر این غزل ها رو انجام می دن و اینجوری فال حافظ شب یلدا، معنای بیشتری پیدا می کنه. این رسم در واقع یادآور میکنه که درست مثل اومدن نور و روشنایی بعد از شب یلدا، در زندگی هم همیشه امید و روشنی دوباره سر میرسه.
داستان شب یلدا
دنیا تاریک و سرد بود؛ نه نوری بود و نه امیدی. یه شب بلند و بی پایان همه جا رو گرفته بود و اهریمن این تاریکی و سرما رو برای دنیا می خواست. از زندگی بیزار بود و از نور فراری. هر جوونه ای که از خاک سر می زد، نابودش می کرد و هرجا اثری از زندگی بود، ریشه ش رو می زد.
تا بالاخره توی دل این شب طولانی، توی یه غار توی کوه های البرز، پسری به اسم “مهر” به دنیا اومد. مهر، پسر آناهیتا، درست توی سیاهی شب یلدا به دنیا اومد و با خودش نور آورد. اهریمن از این اتفاق حسابی بهم ریخت و هرکاری از دستش برمی اومد می کرد تا کارای مهر رو بی اثر کنه. ولی مهر، از همون لحظه ی تولدش، با اهریمن می جنگید؛ گرما و نور به زمین می آورد و به دونه ها و درختا کمک می کرد دوباره رشد کنن. اهریمن هم بدجنسانه تلاش می کرد تا هرچی مهر می سازه رو خراب کنه، بی خبر از اینکه نور و گرما بالاخره راهشونو به زمین باز می کنن و تاریکی رو کنار می زنن.
مهر به آدما یاد داد که چطور خونه بسازن و بذرها رو بکارن. با خودش محبت، دوستی و خوشبختی آورد. وقتی سرانجام مردم فهمیدن که شب اهریمنی یه روز تموم می شه، تو یه شب یلدای دیگه، مهر به آسمون رفت. کسی نفهمید که آیا مهر به خورشید نور بیشتری داد، یا خودش بخشی از خورشید شد؛ اما از اون موقع تا امروز، مردم شب یلدا رو جشن می گیرن. تو بلندترین شب سال، لباسای سرخ می پوشن، میوه های سرخ می خورن و شراب سرخ می نوشن. آجیل و میوه های خشک تو سفره یلدا می چینن که تابستونو یادشون بیاد. حافظ می خونن و تا پاسی از شب کنار هم بیدار می مونن تا با رفتن تاریکی، نور دوباره بتابه و مهر به زمین برگرده.
یلدا شبیه که یادمون بیاد زمین بالاخره زنده میشه و دل ها گرم. و تا بوده، تو پستی و بلندی های تاریخ، تاریکی هیچ وقت زورش به نور و روشنایی نرسیده.
نویسنده: زهرا بارانی